يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
«فکرشهر» گزارش می دهد/ به مناسبت سوم اسفندماه و روز جهانی زبان مادری؛
فکرشهر: اما این قند پارسی که همه ی طوطیان هند را شکر شکن کرده و امروزه در دهان ما تلخ می چرخد، از دوران باستان و پیش از هخامنشیان رایج بوده و در گذر زمان به شکل امروز به دست ما رسیده است. زبان کهنی که مانند درخت تنومندی شاخ و برگ های زیادی دارد. گویش های شیرینی که...
کد خبر: ۳۱۴۹۱
يکشنبه ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۴

فکرشهر ـ الهام راسخی: یکی از آیات قدرت الهی، خلقت آسمان ها و زمین است و یکی دیگر اختلاف زبان ها/ سوره روم ـ آیه 22.

زبان، زبانی، زبان سنجی، زبان بسته، زبان دراز و...

 شاید بتوان ترکیبات وصفی و اضافی مختلفی از زبان ساخت اما هرگز تعداد این ترکیبات بیشتر از تعداد زبان هایی که مردم در سرتاسر این کره ی گرد و خاکی با آن صحبت می کنند، نخواهد بود. ۷۱۰۲ زبان زنده در دنیا وجود دارد که مردم برای برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند؛ اما تنها ۸۰ درصد مردم جهان به ده زبان  انگلیسی، چینی، هندی، عربی، اسپانیولی، رومی، پرتقالی، بنگالی، فرانسوی و آلمانی صحبت می کنند که از میان اینها زبان انگلیسی به  عنوان زبان بین المللی در دهان همه جا خوش کرده و هر روز فراگیرتر می شود.

اما این قند پارسی که همه ی طوطیان هند را شکر شکن کرده و امروزه در دهان ما تلخ می چرخد، از دوران باستان و پیش از هخامنشیان رایج بوده و در گذر زمان به شکل امروز به دست ما رسیده است. زبان کهنی که مانند درخت تنومندی شاخ و برگ های زیادی دارد. گویش های شیرینی که خاص هر منطقه است و به گوش بقیه ناآشنا و البته جذاب و شیرین است. با سفر به هر نقطه از ایران، همانطور که شمال جغرافیایی منطقه تغیر می کند، گویش ها نیز متفاوت می شود.  گویش هایی که شاید به ظاهر در برخورد اولیه به گوش مخاطب ناآشنا باشد، اما قطعا شیرین و جذاب خواهد بود. جذاب از کشف واژه های جدید یا پیدا کردن کلمات مشابه و احساس نزدیکی با مخاطب؛ اما همین تجربه ی شیرین در سفر یا هر موقعیت زمانی یا مکانی دیگر  وقتی تلخ می شود که  ما یا طرف مقابلمان، از دایره ی واژگانی کوچکی برخوردار باشد و کلمه ی مشترکی برای بیان آنچه در ذهنمان می گذرد پیدا نکنیم. این همان زمانیست که زبانمان  قفل می شود، نفسمان به شماره می افتد و به آنچه که مادرمان به ما آموخته پوزخند می زنیم و می گوییم که ای کاش چیز بهتری به ما یاد داده بود؛ این تجربه ی تلخ شاید برای بسیاری رخ داده باشد، به خصوص اگر دانشجوی جایی غیر از محل تولدت باشی. زمانی که برای بیان چیزی، جز واژه ی محلی در ذهنمان چیزی نیست و ناگزیر هستیم که یا از همان واژه استفاده کنیم  که برای مخاطب قابل فهم نیست یا سکوت کنیم و حرفمان را بخوریم و همین فروبردن ها ممکن است باعث شود حق مان پایمال شده یا ضربه بخوریم. شاید همین تجربه ی تلخ و احساس ناخوشایند درماندگی در زبان باشد که اکثر پدر و مادرهای امروزی را بر آن داشته که در آموزش زبان به کودک خود حساس شده و در صحبت با کودک خود از واژه های کتابی و بدون گویش و لهجه استفاده می کنند؛ به طوری که اکثر کودکان تقریبا چیزی از گویش منطقه خودشان نمی دانند و اگر چیزی بلدند به تعداد معدودی ختم می شود و به این ترتیب گویش ها با تولد نوزادان و مرگ افراد قدیمی به زیر خاک می رود. شاید بحث کردن در مورد این اتفاق و جنبه های مثبت و منفی آن به سختی زبان چینی و شیرینی زبان فارسی باشد، اما هرچه که هست مربوط به متخصصان و زبانشناسان در این زمینه است، برای همین به جمع مردم رفته، افرادی را به صورت تصادفی انتخاب کرده و از آن ها راجع به این موضوع پرسیدم؛ البته ما در استان بوشهر، زبانمان فارسی است ولی در این گزارش، همین گویش ها و لهجه های ساکنان استانمان را به مثابه ی زبان متصور شده ایم.

اقای زلیخایی ۳۴ ساله که کارمند یکی از شرکت های پارس جنوبی است می گوید زمانی بوده که به خاطر لهجه داشتن مسخره شده و احساس خجالت کرده ام. او می گوید یک وقت هایی با خنده و شوخی ردش کردم، اما حس بدش هنوز توی دلم مانده است. وی در جواب این سوال که چرا والدین به فرزندانشان گویش منطقه خودشان را یاد نمی دهند و سعی دارند بچه ها کتابی حرف بزنند به خبرنگار فکرشهر گفت: فکر می کنم چون توی جامعه ای زندگی می کنیم که از هر چیزی جهت مضحکه و تمسخر دیگران استفاده می کنیم، از این می ترسند که تجربه ی تلخ خودشان را بچه هایشان هم داشته باشند.

خانم نظری که به تازگی از رشته گرافیک فارغ التحصیل شده، در جواب به سوالم که آیا تا به حال به خاطر داشتن لهجه و گویش مسخره شده؛ سرش را به علامت مثبت تکان می دهد و می گوید بارها شده که خواستم حرفی را بزنم اما نتوانسته ام. وی ادامه می دهد معیار سنجش آدم ها، طرز حرف زدن و نوع ارتباط هایشان است. چون انسان نیاز به رشد دارد و قطعا انسان در یک مکان خاص نمی ماند و سطح ارتباطش وسیع تر می شود، دیگر نمی تواند با گویش خودش حرف بزند و پیامش را انتقال بدهد. 
خانم مالکی هم که دانشجوی کارشناسی ارشد است، می گوید من هیچوقت با لهجه یا گویش صحبت نکردم، چون عواقبش را می دانستم؛ با این وجود باز پیش آمده که خواستم حرفی بزنم که معادل آن را بلد نبوده ام. او درباره آموزش گویش به بچه ها می گوید: بچه ها مثل گذشته محدود به خانواده نمی شوند. در جامعه هم قشرهای مختلفی زندگی می کنند. اگر قرار باشد که هر کسی با لهجه خودش صحبت کند، برقراری ارتباط سخت می شود.

آقای دهقانی شهروند دیگری بود که از او راجع به گویش و زبان مادری پرسیدم. آقای دهقانی می گوید من تا به حال به خاطر لهجه مسخره نشده ام چون پدر و مادرم هیچکدام با لهجه با ما حرف نمی زدند و دوست ندارم بچه خودم هم لهجه داشته باشد و با گویش محلی حرف بزند، چون همه ایراد می گیرند. او که از خاطرات دوران دانشجویی اش یاد می کند ادامه می دهد: بچه های شهرستان های دیگر مسلط کنفرانسشان را ارائه می دادند، اما بچه های ما وسط کنفرانس دنبال معادل کتابی یک کلمه در ذهنشان می گشتند، آدم دق می کرد. او می گوید گویش برازجانی قشنگ است اما برای جاهای خاصی؛ مثلا شعرهای محلی خیلی قشنگ هستند و همه دوست دارند. 

خانم «س» هم می گوید من تا به حال به خاطر لهجه مسخره نشده ام اما در جمعی بودم که نمی دانستند برازجانی هستم و لهجه برازجانی را مسخره کردند. او که دختر سه ساله ای دارد می گوید اصلا دوست ندارم بچه ام لهجه داشته باشد.

خانم «م» که پرسنل بیمارستان است می گوید در جمع دوستان غیر استانی پیش آمده که مسخره شده ام، اما اینکه بتوانی در جای مناسب از لهجه و گویش استفاده کنی یک هنر است. من همیشه با لهجه صحبت می کنم و پسر کوچکم هم با گویش محلی حرف می زند ولی هیچوقت در زبان درمانده نشدم و کنفرانس هایم را عالی برگزار می کردم. وی می گوید باید به بچه ها فارسی درست را یاد داد، چون در اجتماع به آن نیاز دارند و بعد به مرور خودشان در محیط گویش و لهجه را از اطرافیان یاد می گیرند. من لهجه مان را دوست دارم و در جمع های صمیمی و دوستانه با لهجه و گویش خودمان حرف می زنم.

در همین باره با دو دانشجوی ارشد زبان انگلیسی به گفتگو نسشتم. خانم قهرمانپور که خاطره ی بدی از مسخره شدن به خاطر لهجه داشت گفت: بارها شده که دنبال معادل کلمات تدر ذهنم گشتم، شاید علت این که پدر و مادرها دوست ندارند بچه ها گویش محلی را یاد بگیرند این باشد که نخواهند بچه هایشان مورد تمسخر قرار بگیرند و شاید فکر می کنند کتابی صحبت کردن جزء  کلاس و شخصیت اجتماعی بالا حساب می شود.

خانم «م» که هرگز به خاطر لهجه و گویش مشکلی برایش پیش نیامده هم گفت: علت یاد ندادن گویش به بچه های نسل جدید این است که بچه ها در آینده می خواهند در اجتماع بروند و می ترسند پیش دیگران لو بروند که از کجا آمده اند.
اما آقای قاسمی در پاسخ سوالم با خنده می گوید زیاد مسخره نشده ام، البته با همه نمی شود که با لهجه حرف زد چون ممکن است طرف مقابل متوجه نشود. باید با توجه به مخاطب انتخاب کنی که با لهجه حرف بزنی یا نه. جاهایی که میدانی لازم است به گویش خودت حرف بزنی ولی اینکار را نکنی نشان دهنده بی هویتی و درک نادرست ما از ادبیات و زبان مادریمان است. وی که علت یاد ندادن گویش های محلی به بچه های نسل جدید را ناشی از فرهنگ می داند، ادامه داد: بچه هایی که کتابی حرف می زنند مورد توجه بیشتری قرار می گیرند و با برچسب با ادب بودن و با تربیت بودن مورد تشویق قرار می گیرند.

طبق تعریف، زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانه های کلامی یا نوشتاری است که توسط انسان های متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگ خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشه ها به کار برده می شود. آنچه از این تعریف مشخص می شود این است که زبان جزیی از افکار و احساسات انسانهاست که به پیچیدگی همین دو جز اصلی است، بنابراین نه به سادگی می توان درباره آن حرف زد و نه به سادگی درباره تغیراتی که در آن در حال رخ دادن است، می توان گذشت. همانطور که قبل از این گفته شد، بحث زبان، گویش ها و لهجه ها، مساله ی حساس و تخصصی است که نیازمند توجه جدی است، قبل از اینکه زمانی برسد که نتوان کاری کرد و مانند دیگر مسایل تنها نشست و افسوس زمان از دست رفته را خورد.

*******************

پی نوشت ها:

روز جهانی زبان مادری

روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است.
 نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. 
براساس متن منتشر شده در ویکی پدیا، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد.
دلیل نامگذاری روز جهانی زبان مادری از زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۵۲ دانشجویان دانشگاههای مختلف شهر داکا پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده می‌شد و هنوز مستقل نشده بود، از جمله دانشجویان دانشگاه داکا و دانشکده پزشکی آن تلاش جهت ملی کردن زبان بنگالی به عنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) تظاهرات مسالمت آمیزی در این شهر براه انداختند.
به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرده عده‌ای از آنها را کشت.
 بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ نوامبر (برابر با دوم و گاهی اول اسفند) را روز جهانی زبان مادری نامید و از سال ۲۰۰۰ این روز در بیشتر کشورها گرامی داشته می‌شود و برنامه‌هایی در ارتباط با این روز برگزار می‌گردد.

*******************

زبان، بازتاب‌دهنده فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن می‌گویند، نماینده هویت آنهاست و دنیای آنها را تشریح می‌کند. زبان پدیده‌ای است که همچون موجودی جاندار با مردمی که به آن زبان سخن می‌گویند زندگی می‌کند، آنها را در بیان و درک دنیایشان یاری می‌دهد و حتی گاهی می‌میرد. در یک کلام، زبان هم با گویندگانش زنده است. در اینجاست که لفظ زبان مادری به ذهن خطور می‌کند.

*******************

خطر روزافزون نابودی زبان‌ها از میان رفتن قبیله‌ها و قوم‌های کوچک بر اثر از میان رفتن زیستگاه‌های طبیعی، یا کوچ دادن آنها به حاشیه شهرهای بزرگ و اردوگاه‌ها، یکی از تهدیدهای زبان مادری است. در چند دهه گذشته بسیاری از قبیله‌های جنگل‌نشین به این شکل زبان و هویت قومی‌شان را از دست داده‌اند. جنگ‌های داخلی و مهاجرت وسیع قوم‌های مغلوب به کشورهای همسایه نیز از دیگر دلیل‌های فراموش شدن بعضی از زبان‌ها هستند.

*******************
حدود نیمی از زبان‌های دنیا در معرض نابودی قرار دارند. مرگ هر زبان به معنای از دست رفتن مجموعه‌ای از فرهنگ، تاریخ و آداب گروهی از ساکنان زمین است.

*******************
مطابق برآورد یونسکو، از حدود 7 هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند. این زبان‌ها هم‌اکنون نیز توسط گروه‌های بسیار کوچکی به کار برده می‌شوند و تقریبا هیچ‌کدام شانسی برای بقا ندارند. ۹۶ درصد از زبان‌ها تنها در بین ۴ درصد از جمعیت جهان رواج دارند.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر